آنگ ، او  12 سال دارد، اون هرگر نمیخواست که آواتار باشد ، او فقط میخواست که مثل دوستان خود ( باد افزار های دیگر ) بازی های سرگرم کننده انجام دهد و دور از جنگ و سختی ها باشد ؛ اما هنگامی که راهبان معبد باد جنوبی ( استادان باد افزاری) زود از زمان مشخص شده(16 سال) به او میگویند که آواتار است زیرا جنگ 100 ساله شروع شده و آن ها میخواهند زود تر آموزش های لازم را به او بدهند  ، اما او از سرنوشت خود میترسد و آن را انکار میکند، در معبد باد جنوبی راهبی به نام راهب گیاتسو به آنگ بسیار نزدیک بوده و آنگ هم بسیار به او نزدیک بوده و او را دوست دارد ، اما راهبان دیگر برای این که زود تر آواتار آنگ به آموزش های آواتاری بپردازد او را به معبد باد شرقی منتقل میکنند تا بین او و راهب گیاتسو جدایی بیندازند ، به خاطر تفرقه های ایجاد شده آنگ یک شب قبل از این که از معبد باد جنوبی به معبد باد شرقی انتقال پیدا کند از معبد فرار میکند ، او بدلیل هوای بارانی و شدید دچار صانحه ای میشود که زندگی او را تغیر میدهد ، او در باران نتوانسته فرار کند و باعث شده تا به اعماق دریا ها همراه با گاو میش پرنده خود ( آپا) بیفتد و غرق شود اما قدرت آواتاری او اجازه نخواهد داد تا جان خود را از دست دهد و دور خود کوه یخی کشیده و به مدت 100 سال در آن زنده خواهند ماند ، تا این که پس از 100 سال توسط خواهر و برادری که به امید پیدا کردن آواتار جدید سفر میکردند تا او را پیدا کرده و او به جنگ 100 ساله خاتمه دهد پیدا میشود ، نام آن خواهر و برادر کاتارا و ساکا بوده است ؛ آنگ پس از به هوش آمدن نمیدانسته که 100 سال در کوه یخی در اعماق دریا ها خوابیده است و به دنیا مانند 100 سال قبل نگاه میکند ، اون نمیداند که کشور آتش جنگی 100 ساله شروع کرده و خواهان گرفتن دنیا بوده است ، او با کاتارا و آنگ راهی سفری میشود که باید 3 عنصر دیگر با نام های خاک افزاری ، آب افزاری و آتش افزاری را یاد بگیرد و او به عنوان آواتار پلی بین دنیای ارواح و انسان میباشد ،او زمانی قدرت کامل آواتاری ( کنترل هر 4 عنصر) را پیدا میکند و اوضای پادشاه آتش را شکست میدهد که به هر 4 عنصر مسلط شده باشد و اما او متاسفانه تا تابستان وقت یادگیری آن ها را دارد زیرا پادشاه آتش در تابستان با گرفتن قدرت شهاب سنگی که در تابستان به زمین می آید شکست نا پذیر میشود؛ او قبل از حادثه کوه یخ توسط راهبان باد افزار ، و توسط راهب گیاتسو که همان جور که گفته شد نسبتی پدرانه با آنگ دارد آموزش باد افزار ( کنترل هوا و باد) را یاد گرفته است ؛ او قبل از آن حادثه کوه یخ و 100 سال پیش در سرزمین خاک دوستی با اسم بومی که بسیار با هوش بوده و احتمال همه چیز را میدهد آشنا بوده و همچنین در خود کشور آتش نیز دوستی با اسم کوزان داشته است ؛ آنگ پسری پر انرژی که با حیوانات دوست بوده و سوار آن ها میشده است ، او 100 ها بار احساس گناه کرده که چرا این 100 سال نبوده که دنیا را نجات دهد تا آتش فزار ها مردم دنیا رو اذیت نکنند و آن ها را نکشند،و همچنین او پسری ماجراجو و خلاق است ،او تناه باد افزار در آن زمان بوده است زیرا پس از فرار او از معبد آتش افزار ها به معبد حمله کرده و تمام دوستان و استادان او را میکشند و بدین صورت است که نام گرفته آواتار آخرین باد افزار زیرا نسل باد افزار توسط آتش افزار ها منقرض شده است، او آموزش آب افزاری را توسط کاتارا یاد میگیرد ،و همچنین در طول سفر خود با دختری نا بینا با اسم تاف آشنا شده که بهترین خاک افزار در زمان خود است که او با گروه آواتار همراه شده و خاک افزاری را نشان آواتار میدهد،و تا اینجا میماند آتش افزاری که او توسط زوکو که اول با دشمن بوده ( شاهزاده کشور خاک که باید آواتار را دستگیر میکرد تا آبروی از دست رفته اش بر میگشت ) ولی او در حین زمان میفهمد که باید به آواتار کمک کند به خاطر همین به او آتش افزاری را یاد میدهد، و او با کمک گروه خود : کاتارا ، ساکا ، تاف و زوکو ، آپا ( گاو میش پرنده او ) ، مومو( لمور پرنده آواتار ) به این جنگ 100 ساله خاتمه میدهنده.

ترجمه : امیر

منبع : وب طرفداران کارتون آواتار   Avatartoon.tk

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: