داستان های آواتاری
داستان های آواتاری
نوشته شده توسط محمد مهدی در ساعت 13:49

آنچه گذشت ....

http://upcity.ir/images/14264099094639188857.jpg

http://upcity.ir/images/95899395173471612410.jpg

http://upcity.ir/images/85306363669767632805.jpg

http://upcity.ir/images/81088430464701674335.jpg

ادامه ی داستان ....

http://upload.tehran98.com/img1/m1h1vmoye6vvdlmh4c.jpg

http://upload.tehran98.com/img1/uq4301z0n9fu86qrmrqv.jpg

http://upload.tehran98.com/img1/vlcf3ugs4fxlzbav7vj3.jpg

امیدوارم که از داستان ما خوشتان آمده باشد

یه مطلب مهمی می خواستم بگم ....

عیدی که من می خواهم بدم ممکن تا دهم با پانزدهم فقط ببره و دلیلش هم این است که من مسافرت هستم و اینترنت را همه وقت در دسرس ندارم .

پس از شما عذر می خواهم .

نـــظر یـــــــ ــــــادتون نـره


Top Blog

(با کلیک بر روی عکس بالا به وب آواتار تون رای دهید)

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: داستان های آواتاری , داستان,